بررسی نسبت صنایع دستی و اشتغال روستایی
صنایع دستی چیست؟
صنایع دستی و یا هنرهای صنایعی در واقع از آن دسته صنایعی است که یک یا تمامی مراحل ساخت آن توسط دست و یا ابزار دستی انجام شده و تمامی منابع مورد نیاز آن، اعم از مواد خام اولیه و نیروی انسانی، به صورت بومی موجود است. از آنجایی که صنایع دستی به فناوری پیچیده و ماشینآلات پیشرفته نیازی ندارد، بنابراین به کارشناسان خارجی و فنون وارداتی وابسته نبوده و با سرمایهگذاریهای اندک میتوان بیشتری بهره را از این هنر-صنعت برد. یکی دیگر از ویژگیهای صنایع دستی عدم تشابه هر محصول با محصولی دیگر است، که این خود به دلیل ماشینی نبودن و استفاده از هنر دستان هنرمندان هر خطه میباشد. خاستگاه بومی و سنتی این رشته، فرآوردههای صنایع دستی را جدا از ماهیت کالایی، دارای بار و هویت فرهنگی کرده است. هویتی که برخاسته از تاریخ و تمدنی کهن و هنری ناب و اصیل بوده و در هیچ کجای جهان مشابه آن قابل مشاهده نیست. صنایع دستی ایران در مجموع دارای ٣۶٠ رشته بوده که در چند مجموعه قرار میگیرند. این مجموعههای عبارتند از بافتههای داری، دستبافتههای دستگاهی، رودوزیهای سنتی، هنرهای فلزی، میناسازی، سفالگری، آبگینه، هنرهای مرتبط با چوب، هنرهای مرتبط با سنگ، چاپهای سنتی، حصیربافی، رنگسازی سنتی، نگارگری، نمدمالی، پوستین دوزی، آثار چرمی و رنگرزی سنتی. صنایع دستی ایران از نظر داشتن پیشینهای فرهنگی، قدمتی کهن و نیز تنوع و زیبایی خاص خود، دارای ظرفیتهای بسیاری است. به طور کلی محصولات صنایع دستی ایران دارای سه بازار فروش عمده است. در درجهی اول بازار داخلی قرار دارد. محصولات صنایع دستی کشورمان یکی از موارد مصرفی داخلی در شهرها و روستاهاست. همچنین این محصولات دارای چنان کیفیت و زیباییای است که چشم گردشگران خارجی را به خود جلب کرده و آنها را مجاب به خرید این کالاهای ارزشمند که از شاخصترین نمادهای فرهنگ و هنر ناب ایرانی است میکند. علاوه بر اینها، صنایع دستی ایران یکی از مهمترین بخشهای صادرات غیر نفتی کشور را تشکیل میدهد. امروزه این محصولات به کشورهایی نظیر امارات متحده عربی، عراق، افغانستان، ترکیه، چین، اندونزی، برونئی، کره، سوریه، کنیا، آفریقای جنوبی، اردن، قطر، جیبوتی، نیجریه، رومانی، اسپانیا، نروژ، اتریش، پرتغال، ایتالیا، آلمان و سوئیس صادر شده و طرفداران پر و پا قرصی را برای خود جذب کرده است.
توسعهی روستایی
کوچکترین واحد سکونتی و اجتماعی-سیاسی از منظر تقسیمات کشوری ده یا روستا است. بر اساس سرشماریهای جمعیتی انجام شده، به مناطقی که کمتر از پنج هزار نفر جمعیت دارند، روستا گفته میشود. مردم روستایی عموما به شغل کشاورزی اشتغال دارند و به همین دلیل اساس کار تولیدی روستاها را کشاورزی در نظر میگیرند. در واقع روستاها نخستین اجتماعات بشری بودهاند که قدمت آنها دست کم به ده هزار سال پیش باز میگردد. با ظهور شهرها و اشتغال مردم شهر به انواع صنایع، و نیز با رشد و پیشرفت تکنولوژی و صنایع در شهرها، به مرور فاصلهی طبقاتی بین مردم روستایی و کشاورز، و مردم شهری صنعتگر رو به فزونی گذاشت. عقبماندگی روستانشینان نسبت به شهرنشینان ناشی از درآمد کمتر و نیز خدمات اجتماعی ناچیز بود که باعث شد روستاییان روز به روز فقیرتر و آسیبپذیرتر شوند. این امر موجب شد تا روستاییان شروع به مهاجرت به سمت شهرها کرده و بسیاری از روستاها تقریبا خالی از سکنه شوند. این مهاجرت به دلیل عوامل مختلفی صورت گرفت که از مهمترین آنها محدودیت منابع ارضی کشاورزی، بهرهوری پایین کار کشاورزی و نیز عدم داشتن خدمات اجتماعی مناسب است. بنابراین برای از بین بردن فقر شدیدی که در مناطق روستایی موج میزند و نیز ارتقای سطح کیفیت زندگی ما نیازمند تهمیداتی تحت عنوان توسعهی روستایی از جانب دولتها و ارگانهای رسمی هستیم. توسعهی روستایی جزئی از توسعه در مقیاس کلان و کشوری بوده و زیرمجموعهی برنامهریزیهای کلان برای رشد و پیشرفت کشور است. توسعهی روستایی موجبات بهبود وضعیت زندگی و خودکفاسازی قشر کم درآمد روستایی را در روند توسعهی کلان کشور فراهم میسازد. این توسعه تنها به نظام کشاورزی روستاها محدود نبوده و تمامی ابعاد زیست اجتماعی و اقتصادی روستاییان را در بر میگیرد. در واقع با توسعهی کشاورزی به تنهایی، توسعهی روستایی محقق نخواهد شد، چرا که از قِبل توسعهی کشاورزی بیشترین سود عاید زمینداران و مالکان خواهد شد. دولتها با توجه به شرایط و اولویتهای هر منطقه رویکردهای خاصی را برای رسیدن به توسعه اتخاذ میکنند. یکی از این رویکردها بهبود زیرساختهای اجتماعی، فیزیکی و نهادی مانند دادن تسهیلات خدمات آموزشی و بهداشتی است که میتواند باعث بهبود سطح کیفیت زندگی افراد در روستاها شود. توسعهی اجتماعی و فرهنگی یکی دیگر از رویکردهای توسعهی روستایی است که دولتها با مشارکت مردمی به آن مبادرت میورزند. اما در این میان مهمترین و اثرگذارترین رویکردی که دولتها به عنوان استراتژی رسیدن به توسعهی روستایی از آن بهره میبرند، رویکرد اقتصادی است، که خود بر چند نوع است:
• انقلاب سبز: انقلاب سبز به اصلاحات گیاهی در انواع بذرهای زراعی برای بهبود کیفیت و افزایش میزان تولید آنها گفته میشود. البته بسیاری از مطالعات نشان داده است که انقلاب سبز چندان موجب توسعه در مناطق روستایی نگشته و نتوانسته است جلوی مهاجرت روستاییان به شهرها را بگیرد.
• اصلاحات ارضی: اصلاحات ارضی به تجدید ساختار تولید و توزیع مجدد منابع اقتصادی در روستا گفته میشود و آن را کلید اصلی توسعهی کشاورزی میدانند. اگرچه در برخی موارد به دلیل ساماندهی نامناسب، درآمد کشاورزان افزایش خاصی نمییابد.
• رفع نیازهای اساسی: در این استراتژی برنامهریزیها به گونهای است که نیازهای اساسی فقیرترین قشر جامعه مانند درآمد و انواع خدمات تامین شود. در این نوع استراتژی توسعهی روستایی، دیگر رشد اقتصادی مدنظر نبوده و رفع تنها نیازهای اساسی افراد مورد هدف است. در این حالت بیکاری کاهش پیدا کرده، و اهداف توسعهای به جای ذهنی بودن به سمت عینیت بیرونی میل میکنند.
• صنعتی کردن روستاها: در این استراتژی در کنار توسعهی کشاورزی، به توسعهی فعالیتهای صنعتی دیگر نیز بها داده میشود. در بسیاری از روستاها کشاورزی به تنهایی نمیتواند به اندازهی کافی شغل ایجاد کرده و درآمد کافی عاید روستانشینان کند. بنابراین در این مناطق باید به ایجاد مشاغل غیرزراعی و سودآور روی آورد تا درآمد کافی حاصل شده و مانع مهاجرت روستاییان به شهر شود. با در پیش گرفتن این استراتژی ضمن استفادهی کامل از ظرفیتهای موجود در یک ناحیه، پایههای اقتصادی و درآمدی روستاها نیز تقویت میشود.
اشتغالزایی
اشتغالزایی یکی از مشکلات فراروی هر جامعه است و از آنجا که بیکاری معضلات عظیم اقتصادی و اجتماعی به همراه دارد، لذا توجه به رفع این مشکل در رأس برنامههای اقتصادی دولتها قرار دارد. آنچه در این راستا مهم است اولویت بخشیدن برنامههای حمایتی دولتها برای جهتدهی به آن دسته از فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی است که نیل به این هدف را در کوتاهترین زمان و کمترین هزینه میسر میسازد. با توجه به کاهش منابع درآمد ملی ایران، که اساسا متکی به درآمد حاصل از صدور نفت بوده، و شدت یافتن آهنگ رشد جمعیت که تعداد متقاضیان در بازار کار را هر ساله به طور روزافزونی در این کشور افزایش میدهد، در حال حاضر اولویتها ایجاب میکند، صرف نظر از طرحهای زیربنایی و اساسی کشور، در زمینهی تولید روی طرحها و پروژههای کاربر یا کارطلب بیشتر تکیه داشته باشیم تا طرحهایی که عمدتا سرمایهبر و به ویژه ارزبر میباشند. در این راستا صنایع دستی با توجه به ویژگیهایی که دارد شاید بیش از هر فعالیت تولیدی دیگری با شرایط موجود مطابقت داشته باشد (نگارچی، جاودان و مهرجردی، رونق صنایع دستی راهکاری جهت توسعهی اقتصادی، ص۵). صنایع دستی با اشتغال در خارج از فصل برای اعضای جوامع کشاورزی این امکان را فراهم میکند تا درآمد خود را تکمیل کنند. مهمتر این که، این صنایع اشتغال و فرصتهای درآمدی مورد نیاز زیادی را برای افرادی که به طور سنتی از اقتصاد محلی محروماند، مانند نان، اعضای اقلیتهای قومی، جوانان، کارگران غیرماهر، افراد معلول و سالمند، فراهم میکنند (رستمی. مصطفی، بررسی وضعیت اشتغال زنان استان مازندران در بخش صنایع دستی منطقهی شاخص: شهرستان ساری، شمارهی ١٣، ١٣٨٣). توسعهی بخش صنایع دستی همچنین میتواند به کاهش مهاجرت روستاییان به شهرها کمک کند که بسیاری از کشورها را با ازدحام بیش از حد در شهرها و ناتوانی برای ایجاد فرصتهای شغلی و افت ناشی از آن برای اقتصاد روستایی، به ستوه آورده است.
صنایع دستی، اشتغالزایی و توسعهی روستایی
با توجه به خشکسالیها و کمآبیها در سالهای اخیر و با توجه به برآوردهایی که توسط کارشناسان صورت گرفته، توسعهی روستایی نخواهد توانست تنها با تکیه بر توسعهی کشاورزی محقق شود. از طرفی دیگر صادرات مواد خام و نیز صادرات نفتی به دلیل اتمامپذیری خود نخواهند توانست موجب توسعه در مقیاس کلان کشوری شوند. ای.اف.شوماخر، اقتصاددان بریتانیایی، در کتاب «کوچک زیباست» خود توسعهی صنایع کوچک را بهترین راه کاهش فاصلهی کشورهای شمال-جنوب (ثروتمند-فقیر) میداند. شوماخر در تحلیلی دیگر اظهار میکند که دلیل توسعهنیافتگی کشورهای جهان سوم، تاکید بیش از اندازه بر صنایع بزرگ و عظیم است (گلمحمدی، فرهود، توسعهی صنایع دستی و فناوری متوسط با هدف گسترش توریسم و اشتغال پایدار روستایی، ص٨٨، ١٣٨٩). شوماخر ویژگیهای صنایع کوچک و دلایل توجه به آنها را در کشورهای جهان سوم موارد زیر بیان میکند:
• صرفهجویی در مصرف سرمایه
• اشتغالزایی فراوان
• تامین تعادلهای اجتماعی و منطقهای از طریق جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها
• افزایش ارزش صادرات
• وابستگی ناچیز به محصولات خارجی و صرفهجویی در استفاده از ارز خارجی
• توسعهی صنعت توریسم
• درونزا کردن دانش فنی تولید
• پر کردن حلقههای مفقود فرآیند تولید
• تسهیل در رقابت
• تشویق فرهنگ سرمایهگذاری
• پرورش مدیران، کارآفرینان و کارگران صنعتی
• توجه به محیط زیست
• کمک به توزیع عادلانهتری درآمد
• تسریع در زمان بهرهبرداری و توجه به هزینهی فرصت سرمایه
• معرفی فرهنگ غنی کشورها (همان).
تجارب کشورهای موفقی چون چین و هند میتواند چراغ راه توسعهی روستایی کشورمان از طریق صنعتی کردن روستاها باشد. استراتژی صنعتی کردن روستاها میتواند از طریق صنایع خُردی چون صنایع دستی صورت گرفته و به دلیل ویژگیهای منحصر به فرد خود میتوانند منجر به خودکفایی، اشتغالزایی و نیز کسب درآمد و در نتیجه بهبود شرایط زندگی روستاییان و عدم مهاجرت روستانشینان به شهرها شده و بدین طریق موجبات توسعهی پایدار روستایی را فراهم سازند. بنابراین صنایع دستی به عنوان یک هنر-صنعت بسته به نوع اقلیم هر منطقه بوده و در نواحی خشکتر به صورت صعنتیتر از نواحی دیگر نمایان میشود. میزان درآمد حاصله از تولیدات صنایع دستی در هر ناحیه متفاوت است، این محصولات در برخی مناطق تنها برای مصارف شخصی روستاییان تولید شده ولی در برخی مناطق دیگر به عنوان عامل اصلی کسب درآمد (مانند قالی بافی و گلیم) محسوب میشود.
تحقیقات نشان داده است که رابطهای مستقیم بین تولید صنایع دستی، کارآفرینی، کسب درآمد و توسعهی روستایی وجود دارد. در ایران به دلیل فراوانی مواد اولیه، پیشینهی هنرهای صناعی و نیز تنوع و زیبایی آن در جذب مخاطبان، صنایع دستی توانسته است که عاملی موثر در اشتغالزایی و جذب نیروی کار باشد. بر اساس آمار موجود، در ایران و در مناطق گوناگون کشور بیشتر از شش میلیون نفر به انواع رشتههای صنایع دستی اشتغال دارند. در روستاهای کشور نیز صنایع دستی به ویژه در زمستانها که کشاورزی چندان صورت نمیگیرد، رواج بسیاری داشته و منبع کسب درآمد بسیاری از روستاییان است. تولیدات محصولات صنایع دستی در واقع مکمل فعالیتهای کشاورزی و دامداری روستاییان است که ارزش افزودهی بسیاری را با خود به همراه میآورد. یکی از اصلیترین و مهمترین فرآوردههای صنایع دستی ایران قالی و یا همان فرش بوده و به همین دلیل در روستاهای بسیاری کارگاههای قالی بافی دایر گشته و یا در داخل خانهها دارهای قالی برپا است. وزارت جهاد سازندگی طی دو دههی گذشته، حوزهی صنایع دستی را با هدف توسعهی پایدار روستاها برای بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی روستانشینان، تولید و تامین بخشی از کالاهای مورد نیاز کشور و نیز کمک به افزایش صادرات غیر نفتی مورد توجه ویژهی خود قرار داده است. توسعهی پایدار و بهبود وضعیت معیشتی و اجتماعی روستاییان، از طریق جلب مشارکت مردمی در سرمایهگذاری برای توسعهی صنایع دستی، اشتغالزایی و افزایش درآمد روستاییان، بهرهبرداری بهینه از امکانات و ظرفیتها در مناطق روستایی، ارتقای دانش و مهارت فنی روستاییان و نیز پشتیبانی از فعالیتهای کشاورزی صورت میگیرد. دولتها در صورت برنامهریزیهای درست و اصولی، و با وام گرفتن تجربیات از کشورهای موفق در این زمینه میتوانند با سرمایهگذاریهای کمهزینه در حوزهی صنایع دستی برای جمعیت زیادی از افراد اشتغالزایی کرده و از مهاجرت آنان به ویژه جوانان به دلیل بیکاری به شهرهای بزرگ جلوگیری به عمل آورند. در نهایت دولتها باید به این نکته توجه کنند که از سرمایهها، منابع و بودجهی محدود کشور برای ایجاد فرصتهای کاری بیشتر استفاده کرد و به این طریق افراد بیکار بیشتری را شاغل و به کار مولد وا داشت، تا بدین وسیله موجبات رشد و ترقی افراد، بهبود شرایط و کیفیت زندگی آنان، افزایش تولید ناخالص ملی و درآمد سرانهی کشور فراهم شود. کاهش نرخ بیکاری از قبل صنایع خردی چون صنایع دستی خواهد توانست به برقراری عدالت اجتماعی بین روستانشینان و شهرنشینان کمک کرده و از عواقب بیکاری مانند طلاق، اعتیاد، بزهکاری و نیز مهاجرت یکطرفه از سمت روستاها به شهرها جلوگیری به عمل آورد.
در انتها لازم به ذکر است که توجه به صنایع دستی به عنوان یک فعالیت اقتصادی و تولیدی در کنار اشتغالزایی برای روستاییان، مشاغل کاذبی چون واسطهگری را نیز رواج میدهد. روستاییان به دلیل مشکلات جغرافیایی مانند دوری از بازارهای فروش محصولات صنایع دستی و یا عدم آگاهی مناسب از بازاریابی و یافتن خریداران مشتاق، به ناچار محصولات دستساختهی خود را به واسطهها و دلالان میفروشند. واسطهگرها از این موقعیت نهایت استفاده را برده و حاصل دستهای رنجدیده و زحمتکشیدهی هنرمندان روستایی را که عمدتا از زنان و کودکان روستایی تشکیل شده است به بهای ناچیزی خریداری کرده و در بازارهای داخلی و خارجی به قیمت گزافی به فروش میرسانند. روستاییان نیز به دلیل فقر و عدم دسترسی به بازارهای پر رونق فروش محصولات خود، توانایی مقاوت در برابر قیمتهای پیشنهادی واسطهگرها را نداشته و به این صورت سود بسیار اندکی از آنچه که نماد هنر و فرهنگ و تمدن کهن این سرزمین است و از جان و روح خود در آن نقش بستهاند، به دست میآورند. بنابراین اگر چه رواج و سرمایهگذاری دولتها در مناطق روستایی و در زمینهی تولید محصولات صنایع دستی، در ارتقای کیفیت و شرایط زیستی و اقتصادی روستاییان تاثیر گذار بوده و از طریق اشتغالزایی برای روستانشینان سطح درآمد هر خانوار افزایش مییابد، ولی عدم توجه به مدیریت و نظارت بر مراحل فروش و نیز عدم حمایت از روستاییان برای یافتن بازارهای مناسب فروش محصولات تولیدیشان منجر به این میشود که رنج و زحمت فراوان روستاییان بهره و ثمری در خور خود نداشته باشد.