مجله خبری، اطلاع رسانی و تجاری پرشیا

نقش نگارگری در شناساندن میراث فرهنگی ایران در جهان

نگارگری یکی از انواع هنرهای صناعی ایران محسوب می‌شود که در سراسر جهان از آن سخن‌ها گفته شده و هنرمندان ایرانی در این عرصه آثار چشم‌گیری از خود به جای گذاشته‌اند. نگارگری هنری است که رمز و راز وجودی خود را در درون تاریخ پر فراز و نشیب خود نهان داشته و قادر بوده است که در طی قرون متمادی اصول و روش‌های تصویرگری را زنده نگاه دارد. نگارگر از دریچه‌ی خیال خود از آنچه که در جهان قابل دیدن است به سوی جهان و اموری فراتر از مشاهدات و حواس پنجگانه‌ی خود کشیده شده و در مسیر این کشف و شهود، در طی عبور از جهان‌های متفاوت، اثری را خلق می‌کند که چشم هر بیننده‌ای را به خود خیره خواهد ساخت. جهانی که موبدان پیش از طلوع اسلام در باب آن گفته‌اند: دروازه‌های آن دنیا را باغ‌های پر از نعمت و غرقه در نور نابی، که خود زاینده‌ی تمام رنگ‌ها است، فرا گرفته‌اند. نگارگر ایرانی نیز با پیروی از مفهوم عالم خیال، توانسته است سطح دو بعدی نگارگری را به تصویری از مراتب هستی مبدل ساخته و بیننده را از افق حیات عادی و وجود مادی و وجدان روزانه خود به مرتبه‌ای عالی‌تر ارتقاء دهد و او را متوجه جهانی سازد، مافوق این جهان جسمانی، اما دارای زمان و مکان و اشکال خاص خود. جهانی که در آن حوادث رخ می‌دهد، اما نه به نحو مادی، بلکه حوادث با مقیاسی فراطبیعی سنجیده می‌شوند که نگارگر را قادر به نشان دادن زمان و مکان‌های مختلف در فضایی کرده که نورانیت یکنواختی آن را دربرگرفته که نشان دهنده‌ی تجلی نور در تمام مراتب هستی است.

بحث درباره‌ی نقاشی ایرانی، غالبا هنر مینیاتور را به ذهن‌ها می‌آورد. در واقع مشهورترین و ارزنده‌ترین نمونه‌های هنر تصویری ایران را می‌توان بر صفحات نسخه‌های خطی ملاحظه کرد. ما کاربرد واژهٔ نگارگری برای این گونه تصاویر را بر اصطلاح مینیاتور ترجیح می‌دهیم. هنر نگارگری ایرانی-اسلامی از سده‌ی چهاردهم/هشتم تا سده‌ی هفدهم/یازدهم شکوفایی نمایان داشت؛ ولی آثار تصویری به جای مانده از ادوار پیش از اسلام تا زمان حمله‌ی مغولان، و همچنین آثار دیوارنگاری، پرده نگاری، قلمدان نگاری و غیره در قرون متأخر نیز جلوه‌هایی دیگر -اما کمتر شناخته شده- از نقاشی ایرانی به ‌شمار می‌آیند (پاکباز، رویین، دائرهالمعارف هنر، ۵٧۵). باید در نظر داشت که ایرانیان از دیرباز در عرصه‌های مختلف هنر تصویری و تزیینی فعالیت می‌کرده‌اند. چنانکه مثلا نقاشی دیواری توأم با گچ‌بری رنگی از عصر اشکانیان در ایران متداول شد و تا همین اواخر نیز معمول بود. شواهد نشان می‌دهند که سنت دیوارنگاری بسیار کهن‌تر از سنت تصویرگری کتاب بوده است. در دوران کهن، دیوارنگاری بیشترین اهمیت را در میان انواع هنر تصویری داشت؛ حال آنکه، پس از استیلای مغولان اهمیت آن در مقایسه با تصویرگری کتاب بسیار کاهش یافت. نگارگری ایرانی در سراسر تاریخ با فرهنگ‌های بیگانه و سنت‌های ناهمگون شرقی و غربی برخورد کرده و غالبا به نتایج جدیدی دست یافته است. اما با وجود تأثیرات خارجی گوناگون می‌توان نوعی پیوستگی درونی را در تحولات نگارگری ایران تشخیص داد. کوشش هنرمند ایرانی از دیرباز معطوف به نمونه‌آفرینی آرمانی بوده است. نگارگر بیشتر تمایل داشت که دنیای آمال و تصورات خویش را تصویر کند. اگر هم به جهان پیرامونش روی می‌کرد چندان به صرافت تقلید از فضای سه بُعدی، نور و سایه، و شکل و رنگ اشیاء نبود. بنابراین جز در دوره‌های اثرپذیری از سنت‌های غربی، نشانی از طبیعت‌گرایی در نگارگری ایران نمی‌توان یافت.

اولین آثاری که بتوان نام نقاشی بر آن‌ها نهاد، در غار دوشه لرستان و با حدود هشت تا ده‌ هزار سال قدمت به دست آمده، و در دوره‌ی تاریخی آنچه را که بتوان نقاشی نامید در دیوارنگاری‌های اشکانی و ساسانی می‌توان دید. با ورود اسلام به ایران، این کشور تا مدت‌ها به دست امویان و عباسیان اداره شد، و از آن پس، با روی کار آمدن سلسله‌های ایرانی سامانیان، غزنویان، و آل بویه استقلال از دست رفته‌ی ایرانیان تا حدودی به آن‌ها بازگشت. از این پس، زمینه برای احیای هنر و فرهنگ ایرانی فراهم شد و هنر ایرانی در خدمت اسلام درآمد. عمده‌ی آثار به دست آمده در این دوران شامل مصورسازی کتب می‌باشد و کمتر شامل نقاشی دیواری کاخ‌هاست. همچنین عنوان می‌شود که مسلمین در حین ترجمه‌ی آثار یونانی و بیزانسی تصاویر این کتب را نیز کپی‌ برداری کرده‌اند. بر اساس اسناد سه دوره‌ی متمایز ولی پیوسته برای تاریخ نقاشی قدیم ایرانی در نظر گرفته می‌شود:
١- دوره‌ی سنت‌های کهن، فاصله از طبیعت‌گرایی یونان-رومی، و بازگشت به سنت‌های پیشین را نشان می‌دهند.
٢- دوره‌ی شکوفایی نگارگری
٣- دوره‌ی تکوین شیوه‌های التقاطی (همان).

نگارگری

پاکباز در کتاب «دائرهالمعارف هنر» در مورد تحولات هنر تصویری در نقاشی ایرانی می‌نویسد: «چنین به نظر می‌رسد که تحولات هنر تصویری در ایران-به رغم گسست‌های تاریخی، نفوذ فرهنگ‌های بیگانه، و آمیختگی سنت‌های غیر متجانس- از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بوده‌اند. البته این خط کمابیش پیوسته را بیشتر در استمرار روح فرهنگی و جوهر زیبایی‌شناسی می‌توان دید تا در همانندی‌هایی که ممکن است از لحاظ سبک و اسلوب در آثار مربوط به ادوار مختلف وجود داشته باشد. مثلا، اگر سنگ نگاره‌های بسیار کهن غارهای میرملاس و همیان در لرستان را در کنار نقوش سفالینه‌های سیلک، مورد ملاحظه قرار دهیم، با تجانسی آشکار در روش کلی بازنمایی انسان و حیوان مواجه می‌شویم. نظیر چنین تجانسی را در مقایسه دیوار نگاره‌های کاخ چهلستون با پرده‌های رنگ روغنی مکتب پیکر نگاری درباری به نحو واضح‌تری تشخیص می‌دهیم. بدین قیاس، مثلا نقش‌مایه‌ی اسب سوار در دیوارنگاری شهر دورا ارپوس، دیوارنگاری نیشابور، و نگارگری سده‌ی شانزدهم، وجوه اشتراک صوری و مضمونی دارند. آنچه این تصاویر مختلف از لحاظ سبک، مقیاس، و کارکرد را در ریشه به هم مربوط می‌کند، عدم رغبت هنرمند ایرانی به تقلید از طبیعت و تأکید او بر بیان مفاهیم ذهنی و نمادین است. از این‌رو، می‌توان چکیده نگاری، تزئین و انتزاع را خصلت‌های عام نقاشی ایرانی دانست».

نگارگری ایرانی دارای مکاتب گوناگونی است که به ترتیب تاریخ ظهور آن‌ها عبارتند از: سلجوقی، بغداد یا عباسی، تبریز اول یا ایلخانی، شیراز اول، جلایری، شیراز دوم، هرات، بخارا، تبریز دوم، قزوین، اصفهان، نقاشی قاجار، نگارگری قاجاری، نقاشی قهوه‌خانه.
• مکتب بغداد: مکتب بغداد یا مکتب عباسی را نمی‌توان یک مکتب ایرانی نام نهاد، چرا که علاوه بر تأثر از هنر ایرانی، از هنر بیزانس نیز تاثیر پذیرفته و مکتبی بین‌المللی محسوب می‌شود.
• مکتب سلجوقی: این مکتب از قرن چهارم هجری ظهور کرده و در واقع نخستین مکتب نگارگری ایرانی است که در آن کتاب تصویرسازی ارژنگ مانی دوباره رونق پیدا می‌کند.
• مکتب تبریز: مکتب تبریز در شهر تبریز و در دوره‌ی ایلخانان، جلایریان، ترکمانان قراقوینلو و آق‌قوینلو و صفویان ظهور کرد.
• مکتب شیراز اول: در قرن هشتم هجری شیراز مکان مناسبی برای رشد نگارگری در میانه‌ی حمله‌ی مغول‌ها و به دور از تاثیرات ناشی از این حوادث بود و با شکل گرفتن مکتب شیراز اول نوآوری‌های شگرفی در هنر نگارگری ایران رخ داد.
• مکتب جلایری: جلایری سبکی در نگارگری ایرانی است که با برچیده شدن حکومت ایلخانان و روی کار آمدن حکومت جلایری‌ها آغاز شد. کتاب‌آرایی در این دوران رونق فراوان داشت.
• مکتب شیراز دوم: در قرن نهم هجری و در دوران تیموریان فرصت برای بروز دوباره‌ی برخی از ویژگی‌های مکتب شیراز اول فراهم شد و بدین ترتیب مکتب شیراز دوم شکل گرفت.
• مکتب هرات: با انتخاب شهر هرات به عنوان پایتخت و حضور بایسنقر میرزا به عنوان ولیعهد، کتب مصور در هرات رواج یافت و هنر نگارگری ویژگی‌های جدیدی پیدا کرد.
• مکتب تبریز دوم: پس از دوران بایسنقر میرزا هنر نگارگری ایرانی دچار رکود شد، ولی در دوران سلطان حسین بایقرا دوباره اوج گرفت و هنرمندانی چون سیاه قلم، میرک و از همه مهم‌تر کمال‌الدین بهزاد پا به عرصه گذاشتند. در واقع مکتب تبریز ترکیبی از مکتب هرات، مکتب مغول و نیز سبک شخصی کمال‌الدین بهزاد بود.
• مکتب اصفهان: در مکتب اصفهان و یا مکتب صفوی به لباس و پوشش و انسان بیشتر از فضا اهمیت داده شده است. از مهم‌ترین هنرمندان نگارگر این دوران استاد محمدی و رضا عباسی هستند که بر نگارگران پس از خود تاثیرات زیادی بر جای گذاشته‌اند.
• مکتب قاجار: این مکتب در دوران زند آغاز و پس از دوران قاجار هم ادامه داشت. این مکتب به عنوان سبکی منسجم در نقاشی ایرانی شناخته می‌شود. در این مکتب جدا از عناصر نقاشی سنتی ایرانی، عناصر نقاشی اروپایی نیز به چشم می‌خورد. از دل این مکتب بود که هنر نقاشی قهوه‌خانه‌ای شکل گرفت.

نگارگری

نگارگری در واقع به هنری گفته می‌شود که در آن هنرمند با بهره گرفتن از خیال و سیر و سلوک در عالم معنا اثری ورای جهان مادی و قابل لمس خلق کرده و در مقابل دیدگان هنردوستان قرار می‌دهد. نگارگری طیف گسترده‌ای از آثار هنری را، از تذهیب و تشعیر گرفته تا نقاشی‌های دیواری در بناها را شامل می‌شود. همچنین این رشته‌ از هنرهای بومی و سنتی ایران طیف گسترده‌ای از هنرمندان شاخص و به نام را در خود پرورش داده که شهرت جهانی داشته و به نوعی میراث فرهنگی ایران را به واسطه‌ی این هنر به جهانیان نشان داده‌اند. کمال‌الدین بهزاد یکی از این چهره‌های سرشناش محسوب می‌شود.

بهزاد با یادگیری تذهیب و ظرافتکاری از روح الله میرک خراسانی و همینطور با آموختن قلمزنی ظریف از طرح‌های مولانا ولی الله توانست در سنین بسیار پایین –بیست سالگی- به عنوان نقاش و تصویرگری با استعداد خود را مطرح سازد. بهزاد در طی هشت سال توانست سبک کاری خود را تکامل بخشیده و بهترین آثار خود را خلق کند. بسیاری از آثار او بدون امضاء بوده و بنابراین در بسیاری از کارهای منسوب به او احتمال همکاری شاگردانش در خلق آن اثر وجود دارد. عبدالله بهادری در یک بررسی کلی مجموع آثار بهزاد را از حیث موضوع به چهار گروه تقسیم کرده است:
١- چهره‌ها یا رویدادهای واقعی و زنده
٢- بازنمایی‌های وقایع تاریخی بر اساس گزارش معاصران و آمیخته با خیال‌پردازی
٣- تصاویر مربوط به کتاب‌ها، که خود به دو دسته‌ی قابل تقسیم‌اند: قطعات دارای داستان مشخص (از قبیل داستان‌های خمسه‌ی نظامی)؛ قطعات عرفانی که خط داستانی مشخصی ندارند و تفسیر و انتقال موضوع آن‌ها مستلزم فهم عمیق‌تری است (مثلا منطق‌الطیر عطار و بوستان سعدی)
۴- نگاره‌های (معمولا دو صفحه‌ای) مستقل از متن، که صحنه‌ای خیالی را می‌نمایانند (مثلا بارگاه سلیمان و بلقیس) و یا برداشتی خیالی از یک رویداد واقعی حال یا گذشته را نشان می‌دهند.

نگارگری

کمال‌الدین بهزاد تنها در طی یک دهه توانست تحول بزرگی در سنت نگارگری ایرانی به وجود آورد. او در به کار بردن رنگ‌های واقعی اشیاء و نیز در نحوه‌ی رنگبندی کل تصویر بسیار مهارت داشت، به گونه‌ای که رنگ و فرم در آثار او قابل تفکیک نیست. از مهم‌ترین نکات در مورد آثار به جای مانده از بهزاد این است که او هیچ وقت در حین اعمال نوآوری‌های خود از چهارچوب کلی زیبایی‌شناسی نگارگری ایران خارج نمی‌شد و همان ماهیت و کیفیت آرمانی خاص نگارگری ایرانی در رویکرد واقعگرایانه‌ی او قابل شناسایی است. مجموعه‌داران بسیاری در سراسر جهان همواره مشتاق بوده‌اند تا آثار بهزاد را در مجموعه‌های خود داشته باشند. مجموعه‌ای از خوشنویسی‌های (خوشنویسی و نقاشی) او در گالری فریر واشنگتن نگهداری می‌شود. چهار جلد از نگاره‌ی «صوفیان در چشم‌انداز» در کتابخانه‌ی بادلین و یک جلد از آن در کتابخانه‌ی جان ریلنس منچستر واقع است. نگاره‌ی «سعدی و جوان کاشغری» در مجموعه‌ی م. دو روتشیلد و نگاره‌ی «نبرد اسکندر و دارا» در موزه‌ی بریتانیا قرار دارد.

محمود فرشچیان از دیگر تصویرگران صاحب سبک و نامدار ایرانی است که شهرتی جهانی دارد. او سبک خود را در نقاشی ایرانی بنیان گذاشت و با تکنیک‌های جدید خود دامنه‌ی نقاشی ایرانی را وسعت بخشید. او با ترکیب تاریخ و شعر و ادبیات در آثار خود دریچه‌ای نوین در نقاشی و نگارگری گشود که تا پیش از این کمتر به آن توجه شده بود. فرشچیان با ترکیب عناصر سنتی و مدرن در آثار خود نقاشی‌های نوآورانه و خلاقانه‌ای را خلق کرد که نام او را در زمره‌ی ماندگارترین چهره‌های هنری این سرزمین ثبت نمود. برخی از توانایی‌های او در آفرینش آثارش احساس فوق‌العاده‌ی خلاقیت، نقوش متحرک، خلقت فضای‌های گرد و منحنی، خطوط نرم و قدرتمند، و خلقت رنگ‌های مواج هستند. در آثار فرشچیان می‌توان اصالت ناب هنرهای سنتی ایرانی و نوآوری و رگه‌هایی از هنر مدرن را یافت. فرشچیان نقش بسیار مهمی در معرفی هنر تصویرگری و نگارگری ایرانی در صحنه‌های بین‌المللی ایفا کرده است. او در جشنواره‌های بین‌المللی بسیاری همچون مدال طلای جشنواره بین‌المللی هنر آمریکا، تندیس طلایی اسکار ایتالیا، نشان هنر نخل طلایی ایتالیا، مدال طلای جشنوارهٔ بین‌المللی هنر بلژیک، مدال طلای آکادمی هنر و کار ایتالیا و بسیاری از جشنواره‌های جهانی دیگر، جوایز ارزنده‌ای کسب کرده و توانسته است چشم جهانیان را به سوی تاریخ و هنر این خاک جذب کند.

بنابراین کمال‌الدین بهزاد و محمود فرشچیان به عنوان دو تن از مهم‌ترین و شاخص‌ترین هنرمندان عرصه‌ی نگارگری، با خلق آثاری ورای دنیای جسمانی که در مرز بین واقع و خیال در گذر است، توانستند میراث فرهنگی این هنر ناب ایرانی را به جهانیان شناسانده و اذهان آنان را به تاریخ و فرهنگ این سرزمین مشغول نگاه دارد.

منابع:
رویین پاکباز، نقاشی ایران از دیرباز تا امروز، انتشارات زرین و سیمین، ١٣٨۵، تهران
رویین پاکباز، دائرهالمعارف هنر
کورکیان و سیکر، پرویز مرزبان، باغ‌های خیال: ٧ قرن مینیاتور ایران، انتشارات فرزان روز، ١٣٨٧، تهران

1 نظر
  1. رحمان محرابی می گوید

    نکته ای که کار محمود فرشچیان را متمایز می کند، افزودن بعد سوم به مینیاتور دو بعدی سنتی ایرانی است. به عبارتی دیگر، آثار این هنرمند دارای پرسپکتیو و عمق است که تا پیش از او در مینیاتور ایرانی وجود نداشت.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.